کلبه عشق
جمعه 23 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 15:38 ::  نويسنده : بهار

گفتم كه دوستت دارم ، گفتی كه باور نداری
گفتم اين كلمه را از حفظ نمی گويم از ته دلم می گويم ، گفتی دلم را نيز باور نداری
سكوت تلخی كردم و از ته دلم آه كشيدم. مدتی سكوت با چشمانی خيس
گونه ام خيس شد و قلبم شكسته
گفتی كه تو قلبم را شكستی ، گفتم كه قلبت شكسته نشد ، احساست در هم شكست
گفتی سكوت كن ميخواهم گريه كنم ، من نيز سكوت كردم و با گريه تو نا آرام شدم و اشك ريختم

گفتی بی خيالی از اشكهايم ،چيزی نگفتم ، و باز سكوت و يك آه تلخ
گفتی كاش كه عاشق نمی شدم ، گفتم عاشقی همه اين دردها را دارد
گفتی خسته شدی از همه كس ، گفتم من با تو می مانم
گفتی خيلی تنهايی ، گفتم كسی كه عاشق است تنهايی را نمی شناسد
و باز گفتی تنهايی ، گفتم كسی كه عاشق است قلب يارش بايد همان تنهايی او باشد
گفتی كه اين حرفايت تكراری است ، گفتم به جز تكرارش راهی نيست

 

گفتی كه آغوشت را ميخواهم ، گفتم كه منتظر بمان عزيزم
گفتی كه شانه هايت را ميخواهم ، دلم به درد آمد از دوری ات و به غم نشستم
گفتی كه تو از حرفهايم پريشانی ، گفتم حرفی نيست و حرفهايت شكنجه ای بيش نيست
گفتی كه لبخندی بزن ، گفتم كه حس لبخند نيست
گفتم با اينكه اين كلمه تكراری است و با اينكه باور نداری باز ميگويم كه دوستت دارم
چيزی نگفتی و سكوت كردی


گفتم كه دوستت دارم ، دوستت دارم و دوستت دارم و اشك از چشمانم سرازير شد
و باز چيزی نگفتی و به جای سكوت اينبار تو نيز مانند من اشك ريختی

 

جمعه 23 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 15:37 ::  نويسنده : بهار

تو میگی بارون رو دوست داری اما وقتی بارون میاد چترت رو باز میکنی

 

تو میگی باد رو دوست داری اما وقتی باد میاد پنجره ها رو میبندی

 

تو میگی آفتاب رو دوست داری اما وقتی می تابه پرده ها رو می اندازی

 

حالا فهمیدی که چرا میترسم وقتی میگی

 

            «  دوستت دارم » ؟!!

 

جمعه 23 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 15:35 ::  نويسنده : بهار

برام دعا كن عشق من، همين روزا بميرم ...

 

آخه دارم از رفتن بدجوري گُر ميگيرم ...

 

دعا كنم كه اين نفس،تموم شه تا سپيده ...

 

كسي نفهمه عاشقت، چي تا سحر كشيده ...

 

اين آخرين باره عزيز،دستامو محكمتر بگير ...

 

آخه تو كه داري ميري،به من نگو بمون نمير ...

 

گاهي بيا يه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ...

 

من با تو سوختم نازنين،باشه برو با من نسوز ...

 

اگه يروز برگشتي و گفتن فلاني مرده ...

 

بدون كه زير خاك سرد حس نگاتو برده

 

گريه نكن براي من قسمت ما همينه ...

 

دستامو محكمتر بگير لحظه ي آخرينه ...

 

 

اين آخرين باره عزيز،دستامو محكمتر بگير ...

 

آخه تو كه داري ميري،به من نگو بمون نمير ...

 

گاهي بيا يه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ...

 

من با تو سوختم نازنين،باشه برو با من نسوز ...

 

برام دعا كن عـــــــــشــــــــــق من ...

 

جمعه 23 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 15:22 ::  نويسنده : بهار

چه کردی مهربان !!!

 انگار قلبم را تکان دادی

 

به من آیینه احساس پاکت را نشان دادی

نمی دانی چه توفانی به پا شد در شب بدرود

زمانی که نسیم دست هایت را تکان دادی

ز من تا عشق ،تنها یک توانستن مسافت بود

تو اینک زانوان ناتوانم را توان دادی

من اینجا واژه های گنگ را در شعر می چیدم

تو یک شب آمدی احساس لالم را زبان دادی

سوالم در سکوت سنگ ها و صخره ها گم بود

تو اما پاسخم ر ابا زبانی مهربان دادی

دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:29 ::  نويسنده : بهار

 

سر کلاس درس معلم پرسید:هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟

هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و



ادامه مطلب ...
دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:24 ::  نويسنده : بهار

بهاربيست                   www.bahar-20.com     اجازه هست که قلبمو ،برات چراغونی کنم. بهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comپیش نگاه عاشقت،چشمامو قربونی کنم.بهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comاجازه میدی تا ابد سر بذارم رو شونه هاتبهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comروزی هزار دفعه بگم، بگم که میمیرم براتبهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comاجازه دارم به همه بگم فقط مال منی بهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comبگم ستاره ها میگن همیشه تو فال منیبهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comاجازه میدی که بگم حرف ترانه هام توییبهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comدلیل زنده بودنم، درد بهونه هام توییبهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comاجازه هست ، اجازه هست... .بهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comاجازه میدی که بگم:بهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comبا تو به آسمون میرم ،با تو یه آدم دیگمبهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comاجازه هست ،اجازه هست... .بهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comاجازه میدی که بگم:بهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comبهشتمو ساختی برام،هیچی به جز تو نمیخوام.بهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comاجازه میدی تا ابد منتظر تو بمونمبهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comتو خواب و رویا خودمو همیشه با تو ببینم..................بهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comاجازه هست عشقم؟؟؟بهاربيست                   www.bahar-20.com

بهاربيست                   www.bahar-20.comعاشقتمبهاربيست                   www.bahar-20.com

دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:21 ::  نويسنده : بهار

Interview with god

گفتگو با خدا

I dreamed I had an Interview with god

خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم .



ادامه مطلب ...
دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:20 ::  نويسنده : بهار

دفتر عشـــق كه بسته
ديـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــدم
خونـم حـلال ولـي بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
به پايه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
اونيكه شـدعاشـق شده بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
بد جوري تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
براي فاتحه بهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
حالا بايد فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
بـه نـام تـو سنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
غــرور لعنتي ميگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
بازي عشـــــقو بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
از تــــو گــــله نميكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
از دســـت قــــلبم شاكيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
چــــــــراغ ره تـاريكــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــيم
دوسـت ندارم چشماي مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
چه خوب ميشه تصميم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
بزن تير خــــــــــــــــــلاص رو
ازاون كه عاشقــــت بود
بشنواين التماسرو
ــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــ
ـــــــــــ
ـــــــ
ــ 


دو شنبه 19 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:9 ::  نويسنده : بهار
سلام عزیز مهربون، اجازه هست بشم فدات؟
اجازه هست تو شعر من، اثر بذاره خنده هات؟

شب که می شه یواش یواش، با چشمک ستاره هاش
اجازه هست از آسمون، ستاره کش برم برات؟
اجازه هست بیای پیشم یه کم بگم دوست دارم؟
تو هم بگی دوسم داری بارون بشم دل ببارم

بریم تو باغ اطلسی بی رنج و درد بی کسی
بهت بگم اجازه هست گل روی موهات بذارم
اجازه هست خیال کنم، تا آخرش مال منی؟
خیال کنم دل منو، با رفتنت نمی شکنی؟

اجازه هست خیال کنم، بازم میای می بینمت؟
با اون چشای مهربون، دوباره چشمک می زنی؟
طپش طپش با چشمکت، غزل بگم برای تو
با اتکا به عشق تو، تو زندگی برم جلو؟

هر چی بگی نه نمی گم، جونم بخوای برات می دم
هر چی می خوای بهم بگو، فقط بهم نگو برو

اجازه هست بازم تو خواب، بوس بکارم کنج لبات
یه شعر تازه تر بگم، به یاد شرم گونه هات
نشونیتو بهم می دی؟ تا پنهون از چشم همه
ورق ورق نامه بدم بازم برات

همیشه مهربون من! نامه رسید به انتها

فقط یه چیز یادت باشه: بازم به خواب من بیا

 

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 47
بازدید ماه : 47
بازدید کل : 33521
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1



Alternative content